English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (7361 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
Other Matches
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
fluctuations U نوسانات
oscilliations U نوسانات
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
business fluctuations U نوسانات بازرگانی
cost variance U نوسانات هزینه
cyclical fluctuations U نوسانات ادواری
flucuations U نوسانات اقتصادی
cyclical fluctuations U نوسانات دورهای
seasonal fluctuations U نوسانات فصلی
seasonal fluctuation U نوسانات فصلی
swinging of flow U نوسانات عرضی جریان
torsional damper U میراکننده نوسانات پیحشی
phreatic fluctuation U نوسانات سطح ایستائی اب
stabilisers U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
stabilizer U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
buffets U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
buffeting U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffet U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
plenum chamber U محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
mechanical U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
mechnical U مکانیکی
gadget U مکانیکی
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
dashpot U خفه کن مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
contact mine U مین مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
robot U ادم مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
mechanic U هنرور مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
automatons U ادم مکانیکی
automaton U ادم مکانیکی
mechanically U بطور مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
shovel U بیل مکانیکی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
fan blower U بادزن مکانیکی یاماشینی
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
elision U باقوه مکانیکی شکستن
motors U منبع نیروی مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
shovelful U حجم و اندازه بیل مکانیکی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
booming U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
boomed U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boom U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
workbench U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
rocker shovel U بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
break down U توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
inductive coupling U شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
electromotion U جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
actuator U وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
ganged U وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutters U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter U وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
arm U وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation [darn] U مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Recent search history Forum search
1to as
0Blind fasteners
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com